من و پاییز و تو باشیم و دو فنجان قهوه ،
دو وَرَق عشق و دو خَط چَشم و دو مِصرَع لبخند ،
دلِ وابسته به مویی که مَرا می بافَد ،
« : منِ پُرسَنده یِ، راهَت قَدَمی با من چَند »؟؟
من و پاییز و تو باشیم و دو فنجان قهوه ،
منِ دیوانه که در زلزله اَت آرامَم ،
پُکِ سیگار و دروغی که مَرا می سازَد ،
من و لَعنَت به زمستان و تو در اَوهامَم ، . . .
شاعر:نیما یوسفی(NU)
میگی مهم نیس...برچسب : نویسنده : negar191380 بازدید : 95